Skip to main content

ایده ها و ریشه ها-98- سیامک ستوده - کورش عرفانی: انتخاب درست: ارتش حرفه ...


جناب عرفانی همیشه استدلال می کند ویدیو کمونیستها کم ویو دارند ویدیو مادانا خیلی ویو دارند به گمان ایشان شیب زمین بازی هیچ نقشی در این میان ندارد برخورد صاحبان چماق با هر دو طرف قضیه یکی است یعنی کسی که در حال کشیدن چماق از دست حریف است با کسی با رقص و آوازش باعث تفرج خاطر چماقدار میشود هر دو در یک صف قرار می گیرند وبرخو چماق با انها یکسان است و از طرفی امکانات مالی چماق و یک کارگر کمونیست در نظر نمی گیرند که چه امکانات پرشی، به چماق می دهد و زمین سنگلاخی کارگر، چه سنگ بزرگی بر پای کارگر می بندد مهم نیست چه رنگ لعابی چماق داشته باشد همه یکی هستند همه شکنجه گرند آن چماق در سیاه چالها شکنجه می کند این مهد دمکراسی خود محل زندگیت را به سیاهچال تبدیل می کند و در آن با پلو لیزری از شما پذیرائی می کندحال به جنبه های روحی مردم و نقش آن در نزدیکی ودوری کمونیستها درتوازن قوا نمی پردازم که مثنوی هفتاد من میشود

Comments

Popular posts from this blog

رقص عربی یک دختر خانم افغان توصیه می شود حتما این رقص زیبا را ببینید تا بهشت آوران زیبارو را همین جا مشاهده کنید نه در بهشت خیالی موهوم واقعا که طاووس خرامان به این زیبائی می گویند

https://youtu.be/VlE3-v7XrtI

احمد ظاهر: شب چو در بستم و مست از می نابش کردم

شب چو در بستم و مست از می‌ نابش کردم ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم     دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم       منزل مردم بیگانه چو شد خانه چشم  آنقدر گریه نمودم که خرابش کرد   شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع آتشی در دلش افکندم و آبش کردم     غرق خون بود و نمی مُرد ز حسرت فرهاد خواندم افسانه شیرین و به خوابش کردم     دل که خونابهٔ غم بود و جگرگوشه درد بر سر آتش جور تو کبابش کردم     زندگی کردن من مردن تدریجی بود آنچه جان کند تنم عمر حسابش کردم

ماهنامه روشنگر