Skip to main content

زرد چوبه داروی ضد مرگ و بیکینگ سودا ضد سرطان

 چگونه از بدن خود دراین شرایط کرنائی دفاع کنیم : من در منزل خیلی پیش از کرنا ناخواسته علی رغم میلم خانه نشین شدم و نشستن بیش از حد باعث تورم پاهام شد دائما سیر وآلورا میخوردم تاحدود زیادی تورم پاهایم راکنترل می کرد تا اینکه دست به تحقیق زدم ،که توجه ام به زردچوبه جلب شد و از آن به بعد من روزی یکی دوباریک قاشق نهارخوری پر زردجوبه به غنوان چای زردچوبه مصرف می کردم که روز بعدش متوجه شدم تورم پاهایم بکلی ازبین رفت و علاوه بر آن حالم بمراتب بهتر شد من زردچوبه را داروی ضد مرگ و داروی تغییر مثبت در جسم و روح می دانم.، ابتدا وقتی زردچوبه می خورید چون دهن پر از باکتری است دوست ندارید که بخورید درست مثل باکتریها که این طعم وشرایط رنگی را دوست ندارند ولی ما چون قوی هستیم این وضعیت را تحمل می کنیم اما باکتری ها میمیرند به گمانم زردچوبه به آسانی سرطان حتی کرنارا از بین می برد خود درمورد آنچه می گویم تحقیق کنید وموضوع مهم دیگراین است که هر باکتری یا ویروسی در شرایط اسیدی بدن می تواند عمل کند ولی در شرایط قلیائی بدن ویروسها و باکتری ها عقیم شده و ازبین میروند ولی یادتان باشد بدن ما به باکتری های مفید که در ماست کفیر پنیرو ترشی وجود دارد نیاز دارد تا سیستم گوارش خوب کار کند، پس بیکینک سودا یا جوش شیرین که در نانوائیها از آن استفاده می شود بدن را قلیائی می کند ماهی چند بار از آن بضورت نصف قاشق چایخوری در یک لیوان آب استفاده کنید تا بیمار وسرطانی نشوید

Comments

Popular posts from this blog

رقص عربی یک دختر خانم افغان توصیه می شود حتما این رقص زیبا را ببینید تا بهشت آوران زیبارو را همین جا مشاهده کنید نه در بهشت خیالی موهوم واقعا که طاووس خرامان به این زیبائی می گویند

https://youtu.be/VlE3-v7XrtI

ماهنامه روشنگر

احمد ظاهر: شب چو در بستم و مست از می نابش کردم

شب چو در بستم و مست از می‌ نابش کردم ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم     دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم       منزل مردم بیگانه چو شد خانه چشم  آنقدر گریه نمودم که خرابش کرد   شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع آتشی در دلش افکندم و آبش کردم     غرق خون بود و نمی مُرد ز حسرت فرهاد خواندم افسانه شیرین و به خوابش کردم     دل که خونابهٔ غم بود و جگرگوشه درد بر سر آتش جور تو کبابش کردم     زندگی کردن من مردن تدریجی بود آنچه جان کند تنم عمر حسابش کردم