Skip to main content

This Might Look Crazy But Actually Works



https://youtu.be/qOTCxeyP9PM


  • بهترین روش بارور کردن زمین دفن کردن پسمانده های سبزی و خوراکی در زمین است برگها و علوفه ها را روی هم قاطی برگهای پائیزی بکنید تا به کود تبدیل شوند
    کرم خاکی که مهمتر از زنبور عسل برای رشد گیاهان است عاشق خوردن پسمانده سبزی و وغذاهای غیر چرب و اسیدی است

    1s
  • پرورش کرم خاکی یک شغل بسیار با اهمیت و اسرار دیگران است چون همه چیز را را ارگانیک می کند


  • خاکی که از فضله کرم خاکی بدست میاید زمین را بشدت بارور می کند و اگر آنرا داخل کیسه بریزید ودر سطل آب قرار دهید یک نوع چای با ارزش بوجود میاید که می شود برگ و ساقه و ریشه گیاهان بدور از آفت بسیار رشدو در نتیجه ثمر بیشتر شود


  • همچنین علفهای هرز را در قابلمه کمی حرارت دهید یادر سطلی پر آب بیندازید ودر جای آفتابی قرار دهید تا به چای تبدیل شود و آنرا با اسپری آرایشگرها بر برگ و گل و ساقه بپاشید تا رشد گیاهان و درختان بیشتر شود
  • نمک اپسام بنظرم هر نمکی بعلت خاصیت زیادش و منگنز یاد رشد سبزیجات و درختان بیشتر می کند یادتان باشد نه زیاد
  • پوست تخم مرغ محیط راقلیائی می کند و وحاوی مقدار بالائی از کلسیم است آنرا پودر کنید و به خاک اضافه کنید
    مخصوصا خاک گوجه فرنگی و بد نیست بدانید پوست تخم مرغ به سوپ و غذای کودکان و کهنسالان اضافه کنید ودر سوپ همه بخورند ولی هر ازگاهی نه همیشه چون کلسیم زیادی به کلیه ها صدمه مبزند . یک دندان شما کرم خوردگی پیدا نمی کند واستخوانها قوی میشوند این دومین سرجلوگیری از سرطان ودپینگ است در ورزش بعد زعفران است

Comments

Popular posts from this blog

رقص عربی یک دختر خانم افغان توصیه می شود حتما این رقص زیبا را ببینید تا بهشت آوران زیبارو را همین جا مشاهده کنید نه در بهشت خیالی موهوم واقعا که طاووس خرامان به این زیبائی می گویند

https://youtu.be/VlE3-v7XrtI

احمد ظاهر: شب چو در بستم و مست از می نابش کردم

شب چو در بستم و مست از می‌ نابش کردم ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم     دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم       منزل مردم بیگانه چو شد خانه چشم  آنقدر گریه نمودم که خرابش کرد   شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع آتشی در دلش افکندم و آبش کردم     غرق خون بود و نمی مُرد ز حسرت فرهاد خواندم افسانه شیرین و به خوابش کردم     دل که خونابهٔ غم بود و جگرگوشه درد بر سر آتش جور تو کبابش کردم     زندگی کردن من مردن تدریجی بود آنچه جان کند تنم عمر حسابش کردم

ماهنامه روشنگر