Skip to main content

Start Eating Turmeric, The Result on the 30th Day Will Surprise You



https://youtu.be/bNBf0b6lyUk


اگر یگ قاشق چایخوری زردچوبه با یگ قاشق چایخوری فلفل سیاه با اسلایسی از لیمو حال عمومی شما راخوب می کند-- نصف قاشق چای خوری زردچوبه را در یک لیوان شیر حل کنید تا بشکل معجزه آسائی لاغر شوید -


- زردچوبه دندانها را سفید می کند مسواک را داخل روغن بزنید  و پس ازآن آنرا به زردچوبه آغشته کنید و با آن دندانهای خود رابا آن مسواک بزنید بعد یک ماه شما اثرات آنرا خواهید دید
- زرد چوبه جوش صورت را از بین می برد
- رشد موها را هم سرعت می بخشد و هم آنرا پر پشت می کند یک قاشق  زردچوبه را در 3 قاشق روغن قاطی کنید30دقیقه بگذارید روی سرتان باشد و3 بار در ماه نیم ساعت یا بیشتر قبل از حمام  .
- حتی میتوانید آنرا قاطی باسالاد  یا بصورت چائی بخورید به آسانی جذب بدن می شودو باعث بالارفتن امنیت بدن در برابر بیماری ها میگردد
- گلودرد را بخاطر خاصیت میکرب کشی خود التیام می دهد
نصف قاشق زردچوبه و نصف قاشق نمک را  در آب قاطی و آنرا قرقره کنید تا بهتر گلو را میکرب کشی کند
- با مصرف زردچوبه دیگر سرما نمی خورید
- زخم را ترمیم می کند نیم قاشق چایخوری پودر زنجبیل را با نیم قاشق پودر زردچوبه را باکمی آب قاطی کنید و روزی یکبار روی  زخم بمالید تا زخم ازبین برود
 - زردچوبه  مفصلها را خوب می کند 1 قلشق زردچوبه 1 قاشق عسل  با 2 یا3 حبه سیررا قاطی کرده و بمدت 20 دقیقه هر 

روز در طول  2 هفته به مفصلها بمالید تا مفصلها به حالت طبیعی برگردند


 زردچوبه مانند زعفران مود شما را خوب و کارکرد مغذ شما رابهتر و آلزایمر و پارکیسون  را درمان می کند-


Comments

Popular posts from this blog

رقص عربی یک دختر خانم افغان توصیه می شود حتما این رقص زیبا را ببینید تا بهشت آوران زیبارو را همین جا مشاهده کنید نه در بهشت خیالی موهوم واقعا که طاووس خرامان به این زیبائی می گویند

https://youtu.be/VlE3-v7XrtI

احمد ظاهر: شب چو در بستم و مست از می نابش کردم

شب چو در بستم و مست از می‌ نابش کردم ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم     دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم       منزل مردم بیگانه چو شد خانه چشم  آنقدر گریه نمودم که خرابش کرد   شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع آتشی در دلش افکندم و آبش کردم     غرق خون بود و نمی مُرد ز حسرت فرهاد خواندم افسانه شیرین و به خوابش کردم     دل که خونابهٔ غم بود و جگرگوشه درد بر سر آتش جور تو کبابش کردم     زندگی کردن من مردن تدریجی بود آنچه جان کند تنم عمر حسابش کردم

ماهنامه روشنگر