Skip to main content

"Warka Water"



https://youtu.be/RjGVRuN9akM
با این روش بسیار ساده میشود 25 گالن آب را در بیابانهای بی آب و علف اتیوپی گرفت چه رسد به ایران که تازه بی آب شده در سواحل و مناطق آب شور علاوه برگرفتن آب مجانی میشود آب آنجا را نیزبا این روش شیرین کرد و کشت و کار راه انداخت برای بارور کردن زمینها باید ذغال فعال شده با ماسه و یا خاک قاطی کرد چون ذغال زطوبت را علاوه برخاصیتهای دیگرش در خود حفظ می کند این روش کرچه ساختش خیلی ساده است ولی روش بعدی بسیار ساده تر است فقط
لوله پلاستیکی و پلاستیک مش نیاز دارد و این یک درآمدزائی باطراوت است هردو در پتروشیمی قابل ساخت است #فرهنگسازی #wasSia

این نوع پلاستیک باید باشد
https://n1.sdlcdn.com/imgs/a/p/6/Pepper-Agro-Garden-Netting-Green-SDL147864050-1-558e5.jpg

Capturing water from the fog in Lima, Peru. Peru is our first country of operation and Lima serves as our proof of concept. The climate in Lima is very good for this solution and problems with water are huge. ​ In Lima, one out of every five families doesn't have access to safe drinking water! Creating Water worked together with almost 500 families on the installation of 60 fogcatchers. Together they can capture up to 10.000 liters per day! ​ The families we work with, start to improve their lives by building their own fogfarm. We support them by financing the materials, ​training on fogfarm technology, urban agriculture and water utilization. Water from the fog - clean drinking water - urban agriculture - clean energy - sustainable solution Creating Water Foundation - Lima, Peru - 2016
Visit our website: www.creatingwater.org Instagram: www.instagram.com/creatingwater/ Facebook: www.facebook.com/creatingwater/


Comments

Popular posts from this blog

رقص عربی یک دختر خانم افغان توصیه می شود حتما این رقص زیبا را ببینید تا بهشت آوران زیبارو را همین جا مشاهده کنید نه در بهشت خیالی موهوم واقعا که طاووس خرامان به این زیبائی می گویند

https://youtu.be/VlE3-v7XrtI

احمد ظاهر: شب چو در بستم و مست از می نابش کردم

شب چو در بستم و مست از می‌ نابش کردم ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم     دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم       منزل مردم بیگانه چو شد خانه چشم  آنقدر گریه نمودم که خرابش کرد   شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع آتشی در دلش افکندم و آبش کردم     غرق خون بود و نمی مُرد ز حسرت فرهاد خواندم افسانه شیرین و به خوابش کردم     دل که خونابهٔ غم بود و جگرگوشه درد بر سر آتش جور تو کبابش کردم     زندگی کردن من مردن تدریجی بود آنچه جان کند تنم عمر حسابش کردم

ماهنامه روشنگر